چو ایران نباشد تن من مباد ... بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

papillon: 2012-08-12

Saturday, August 18, 2012

داستان موش وگربه از کتاب کلیله ودمنه


اورده اند که در اطراف فلان شهر درختی بود و زیر درخت سوراخ موش و نزدیک آن گربه ای خانه داشت و صیادان آن جا بسیار آمدندی روزی صیاد دام بنهاد و گربه در دام افتاد و بماند و موش به طلب طعمه از سوراخ بیرون رفت به هر جانب برای احتیاط چشم می انداخت ناگاه نظر به گربه افکند چون گربه را بسته دیدشاد گشت در این میان از پس نگریست راسویی از جهت او کمین کرده بود سوی درخت التفاتی نمود بومی قصد او داشت بترسید و اندیشید که اگر برگردم راسو در من آویزد و اگر در جای خود بمانم بوم فرود آید و اگر پیش تر بروم گربه در پیش است باخود گفت در انواع آفت و انواع بلا باز است و هیچ پناهی مرابه از سایه عقل و هیچ دستگیر تر از سالار خرد نیست و مرا هیچ تدبیر موافق تر از صلح گربه نیست که در عین بلا مانده پس نزدیک گربه رفت و پرسید که حال چیست گربه گفت مقرون به ابواب بلا و مشقت موش گفت من همیشه به غم تو شاد بودمی وناکامی تورا عین شاد کامی خود شمردمی لکن امروز شریک توام دربلا و بدان سبب مهربان گشته ام و برخرد و فراست تو پوشیده نیست که من راست می گویم..
ونیز راسو را بر اثر من و بوم را در بالای درخت می توان دید و هردو قصد من دارند اکنون مرا ایمن گردان تا به تو بپیوندم و بند های تورا ببرم وفرج یابی این ملاطفت بپذیر که عاقل در مهمات توقف جایز نشمرد چون گربه سخن موش بشنود شاد گشت و گفت سخن تو به حق می ماند ومن میپذیرم وامید ان دارم که هر دو به یمن ان خلاص پیدا اید آن گاه موش پیش تر امد و گربه او را گرم بپرسید وراسو و بوم هردو نومید برفتند وموش به آهستگی بندها بریدن گرفت گربه گفت زود ملول شدی وچون بر حاجت خویش پیروز امدی مگر نیت بدل کردی و باید شناخت که سوگند دروغ عمر و اساس زندگی را زود با خلل کند موش گفت

هرکس در وفای عهد توسوگند بشکند

پشت و دلش به زخم حوادث شکسته باد

ومن به آن چه قبول کرده ام قیام می نمایم من تمام بند های تو میبرم ویک عقده را برای گرو جان خود نگاه می دارم موش بندها ببرید و یکی که عمده بو بگذاشت و ان شب ببودند بامدادان اندک اندک پرتو خورشید نمایان گشت صیاد از دور پدید امد موش گفت وقت ان است که باقی ضمان خو درا به ادا رسانم وآن عقده ببرید وگربه پای کشان بر سر درختی رفت و موش در سوراخ خزید و صیاد نومید بازگشت