میانه روز بود به دروازه قزوین رسیدیم ، جمعی خمار و نشئه روی هم تلنبار، جمعی دست در تنبان از سوزاک ، در این حال رضا شاه نشست و دست به پیشانی گذاشت و گفت آقای فروغی چه کنیم ، از کجا ساختن کشور را شروع کنمبا وجود تلاشهای درخشان رضاشاه پهلوی و محمد رضا شاه پهلوی برای ساختن و سرافرازی ایران ولی چون توسعه اقتصادی و سیاسی درپیوند باهم پیش نرفت لذا توسعه پایدار هم به بار نیاورد و زودهنگام به دست مردم ایران و قدرتهای خارجی و به رهبری ملاهای روضه خوان و عریضه نویس و لات و لوتهای محلات بر بستر فرهنگ معیوب استبدادی آخوندها بعد از قرون متمادی که در کمین کسب قدرت سیاسی نشسته بودند بالاخره کار خودشان را کردند و قدرت را تصاحب کردند. چه شاه آنها را سرکوب مبکرد چه نمیکرد باز آخوندها یک حکومت به ملت ایران طلبکار بودند و چون آنها در قلبوب ملت ایران رسوخ کرده بودند و مردم آب نمیخوردند اگر در رساله چنین نوشته شده باشد
شما سلطنت طلبها باید زنده زنده سوزانده بشید شما همگی یک مشت بیشرف و وطن فروشید
ReplyDeleteمرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر
ReplyDelete